هوشنگ گلشیری
- توضیحات
- دسته: مشاهیر اصفهان
هوشنگ گلشیری (۱۳۱۶ در اصفهان - ۱۶ خرداد ۱۳۷۹ در بیمارستان ایرانمهر تهران) نویسندهٔ معاصر ایرانی و سردبیر مجلهٔ کارنامه بود. منتقدان ادبی از جمله مهدی یزدانیخرم واحمد کریمی حکاک، وی را بعد از صادق هدایت از تأثیرگذارترین داستاننویسان ایرانی قرن بیستم دانستهاند.[۳][۴]
او با نگارش رمان کوتاه شازده احتجاب در اواخر دههٔ چهل خورشیدی به شهرت فراوانی رسید. این کتاب را یکی از قویترین داستانهای ایرانی خواندهاند.
وی با تشکیل جلسات هفتگی داستانخوانی و نقد داستان از سال ۱۳۶۲ تا پایان عمر خود نسلی از نویسندگان را پرورش داد که در دههٔ هفتاد خورشیدی به شهرت رسیدند. او همچنین عضو و یکی از موسسان کانون نویسندگان ایران و از بنیانگذاران حلقه ادبی جُنگ اصفهان بود.
زندگینامه
گلشیری به سال ۱۳۱۶ در اصفهان به دنیا آمد. در کودکی همراه با خانواده به آبادان رفت. خود وی دوران زندگی در آبادان را در شکلگیری شخصیت خود بسیار موثر میدانست. در سال ۱۳۳۸ تحصیل در رشتهٔ ادبیات فارسی را در دانشگاه اصفهان آغاز کرد. آشنایی با انجمن ادبی صائب در همین دوره نیز اتفاقی مهم در زندگی او بود. گلشیری کار ادبی را با جمعآوری فولکلور مناطق اصفهان در سال ۱۳۳۹ آغاز کرد سپس مدتی شعر میسرود. خیلی زود دریافت که در این زمینه استعدادی ندارد، بنابر این سرودن را کنار گذاشت و به نگارش داستان پرداخت.وی بعد از مدتی همراه با تعدادی از نویسندگان نواندیش جلسات یا حلقهٔ ادبی جُنگ اصفهان را پایهگذاری کرد.
او در سال ۱۳۵۸ با فرزانه طاهری که مترجم است ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دو فرزند به نام های غزل و باربداست. احمد گلشیری برادر وی مترجم و سیامک گلشیری برادرزاده او نیز نویسنده است.
سرانجام گلشیری در سن ۶۱ سالگی بر اثر ابتلا به بیماری مننژیت که نخستین نشانههای آن از پاییز ۱۳۷۸ خورشیدی پدیدار شده بود[۸] در بیمارستان ایرانمهر درگذشت. او را در امامزاده طاهر شهر کرج به خاک سپردند.
کارگاه داستانخوانی
یکی از اقدامات تأثیرگذار و مهم گلشیری تشکیل کارگاههای داستان و پرورش نسل تازهای از نویسندگان ایرانی بود. وی جلسات هفتگی داستانخوانی و نقد داستان را از سال ۱۳۶۲ تا پایان عمر خود در هر شرایطی به صورت مستمر برگزار کرد. وی در سالهایی که کارنامه را منتشر میکرد، جلسات نقد شعر و داستان را در دفتر مجله برگزار میکرد.
در اواسط سال ۱۳۶۲، گلشیری جلسات هفتگی داستانخوانی را که به جلسات پنجشنبهها معروف شد، با شرکت نویسندگان جوان در خانه خود برگزار کرد. این جلسات تا اواخر سال ۱۳۶۷ با حضور نویسندگانی چون یارعلی پورمقدم،محمدرضا صفدری، محمد محمدعلی، آذر نفیسی، عباس معروفی، منصور کوشان، شهریار مندنیپور، منیرو روانیپور، قاضی ربیحاوی، ناصر زراعتی، حسين مرتضاييان آبکنارو ابوتراب خسروی ادامه داشت.
فعالیتها
در سال ۱۳۶۸، در اولین سفر به خارج از کشور پس از انقلاب برای سخنرانی و داستانخوانی به هلند (با دعوت سازمان آیدا)، و شهرهای مختلف انگلستان و سوئد رفت. در سال ۱۳۶۹ نیز برای شرکت در جلسات خانهٔ فرهنگهای جهان دربرلین به آلمان سفر کرد. در این سفر در شهرهای مختلف آلمان، سوئد، دانمارک و فرانسه سخنرانی و داستانخوانی کرد. در بهار ۱۳۷۱ به آلمان، آمریکا، سوئد، بلژیک و در بهمن ۱۳۷۲ هم به آلمان، هلند، بلژیک سفر کرد.
دوران روزنامهنگاری
گلشیری همکاری خود را با مطبوعات از جوانی آغاز کرد. وی برخی آثار خود را در نشریاتی مانند پیام نوین، کیهان هفته و فردوسی به چاپ رساند.[۸] پس از راهاندازی جنگ اصفهان نیز گلشیری شاخصترین چهره و به گفتهٔ منتقدی سخنگوی پرنفوذ این جریان به شمار میرفت.
پس از انقلاب نیز گلشیری فعالیت روزنامهنگاری را ادامه داد. گلشیری از اواخر سال ۱۳۶۴، با همکاری با مجلهُ آدینه از اولین شمارهُ آن، و پس از آن، دنیای سخن، و پذیرش مسئولیت صفحات ادبی مفید برای ده شماره دور تازهای از کار مطبوعاتی خود را آغاز کرد. سردبیری ارغوان که فقط یک شماره منتشر شد (خرداد ۱۳۷۰)، و سردبیری و همکاری باچند شمارهُ نخست فصلنامهُ زنده رود (۱۳۷۱ تا ۱۳۷۲) ادامهُ فعالیتهای مطبوعاتی او تا پیش از سردبیری کارنامه بود. سردبیری ماهنامهٔ ادبی کارنامه را در تابستان ۱۳۷۷ بر عهده گرفت و نخستین شماره آن را در دی ماه همین سال منتشر کرد. این مجله در حقیقت پایگاهی بود برای نویسندگانی که در دههٔ پیشین امکان انتشار آثار خود را نداشتند.[۸]در این دوره، جلسات بررسی شعر و داستان نیز به همت او در دفتر کارنامه برگزار میشد. یازدهمین شماره کارنامه به سردبیری او پس از مرگش در خرداد ۱۳۷۹ منتشر شد.
بنیاد گلشیری
پس از درگذشت وی، بنیاد هوشنگ گلشیری برای ادامهٔ تلاشهای او و حمایت از فعالیتهای ادبی تشکیل گردید و جایزهٔ هوشنگ گلشیری را برای اهدا به آثار منتخب ادبیات فارسی برقرار کرد.
جوایز و افتخارات
آثار
مجموعههای داستانهای کوتاه
- مثل همیشه (۱۳۴۷)
- نمازخانه کوچک من (۱۳۵۴)
- جُبّهخانه (۱۳۶۲)
- پنج گنج (۱۳۶۸)
- دست تاریک دست روشن (۱۳۷۴)
- نیمهٔ تاریک ماه (برگزیده آثار- کتاب اول ۱۳۸۰)
داستانهای بلند
- شاه سیاهپوشان
- حدیث ماهیگیر و دیو (۱۳۶۳)
رمانها
- شازدهٔ احتجاب (۱۳۴۸)
- کریستین و کید (۱۳۵۰)
- بره گمشده راعی (۱۳۵۶)
- معصوم پنجم یا حدیث مرده بر دار کردن آن سوار که خواهد آمد (۱۳۵۸)
- در ولایت هوا، تفننی در طنز (۱۳۷۰، در سوئد).
- آینههای دردار (۱۳۷۰)
- جِننامه (۱۳۷۶، نشر باران، سوئد)
فیلمنامه
- دوازده رخ (۱۳۶۷، انتشارات نیلوفر)
آثار غیرداستانی
- ویرایش گلستان سعدی نسخهٔ تصحیح شدهٔ محمدعلی فروغی (۱۳۶۱)
- باغ در باغ مجموعه مقالات (۱۳۷۸)
- در ستایش شعر سکوت، (دو مقالهُ بلند در بارهُ شعر) (۱۳۷۴)
- جدال نقش با نقاش، بررسی آثار سیمین دانشور (از آتش خاموش تا سووشون) (۱۳۷۶)
نقد آثار گلشیری
- بررسی تطبیقی خشم و هیاهو و شازده احتجاب، صالح حسینی، انتشارات نیلوفر، ۱۳۷۲
- همخوانی کاتبان، زندگی و آثار هوشنگ گلشیری، گردآوری حسین سناپور، نشر دیگر، ۱۳۸۰
- همراه با شازده احتجاب، نشر دیگر، ۱۳۸۰
- گلشیری کاتب و خانه روشنان، صالح حسینی، پویا رفویی، انتشارات نیلوفر، ۱۳۸۰
- نقشبندان قصـﮥ ایرانی، رضا عامری، ترجمان اندیشه، ۱۳۸۲
- مکتب داستان نویسی اصفهان و نقش هوشنگ گلشیری و بهرام صادقی در شکل گیری آن، فصل سوم از کتاب مکتبهای داستان نویسی در ایران، قهرمان شیری، نشر چشمه، ۱۳۸۷
سیامک وکیلی در نقد شازده احتجاب نوشته:
«وجود مثبتها و منفیها در کنار یکدیگر ویژگی تردید را به نثر داده. و این ویژگی، مفهوم تردید در داستان را بهتر نمایان کرده. از این رو، هر چند که نثر با چنین ویژگی، در دیگر آثار گلشیری ناخوشایند است اما در این داستان بسیار جاافتاده و بر مفهوم داستان بسیار خوش نشسته است. از این رو میتوان گفت که نثر داستان شازده احتجاب، نثری بسیار ساده، روان، زیبا، دقیق، و هماهنگ با داستان است....اما در مورد شازده احتجاب؛ آنچه که در این داستان رخ میدهد با آنچه که در همه جای حهان و در سراسر تاریخ روی داده و میدهد در کلیات همانند است، اما آنچه که این داستان را ایرانی میکند همان شیوه و کیفیت رویدادها و رابطهها و سنتها و آیینها و روش اجرای آنهاست که در باره اش گفته شد. مهارت نویسنده در توصیف زنده و جاندار این ویژگیها شگفتی آفرین است.»
محمدعلی جمالزاده
- توضیحات
- دسته: مشاهیر اصفهان
سید محمدعلی جمالزاده (۲۳ دی ۱۲۷۴ در اصفهان[۱][۲] - ۱۷ آبان ۱۳۷۶ در ژنو) نویسنده و مترجم معاصر ایرانی است. او را پدر داستان کوتاه زبان فارسی و آغازگر سبک واقعگرایی در ادبیات فارسی میدانند.
او نخستین مجموعهٔ داستانهای کوتاه ایرانی را با عنوان یکی بود، یکی نبود در سال ۱۳۰۰ خورشیدی در برلین منتشر ساخت.
داستانهای وی انتقادی (از وضع زمانه)، ساده، طنزآمیز، و آکنده از ضربالمثلها و اصطلاحات عامیانهاست.
وی در سال ۱۳۷۶ در ۱۰۲ سالگی در یک آسایشگاه سالمندان در ژنو، سوئیس درگذشت.
زندگی
دوران کودکی
جمالزاده در خانوادهای مذهبی در اصفهان به دنیا آمد. او فرزند سید جمالالدین واعظ اصفهانی بود. واعظ اصفهانی در اصفهان زندگی میکرد، اما غالباً برای وعظ به شهرهای مختلف سفر میکرد. جمالزاده پس از ۱۰ سالگی پدر خود را در برخی از سفرها همراهی میکرد. وی به همراه خانواده در سال ۱۳۲۱ به تهران مهاجرت کرد.
جمالزاده حدود دوازده سال داشت که پدرش او را برای تحصیل به بیروت فرستاد. در دوران اقامت او در بیروت؛ اوضاع سیاسی ایران تغییر کرد، در آن زمان محمد علی شاه قاجار مجلس را به توپ بست و هر یک از آزادیخواهان با مشکلاتی مواجه شدند. پدر جمالزاده خود را به همدان رساند تا از آنجا به عتبات فرار کند، ولی در آنجا دستگیر شد و به بروجرد برده شد. امیر افخم، حاکم بروجرد دستور اعدام او را صادر کرد.[۳]
دوران جوانی
جمالزاده در بیروت با ابراهیم پور داود و مهدی ملکزاده فرزند ملک المتکلمین چندین سال همدوره بود. در سال ۱۹۱۰ تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به اروپا برود. سپس از راه مصرعازم فرانسه شد. در آنجا ممتازالسلطنه سفیر ایران به وی پیشنهاد کرد که برای تحصیل به لوزان سوئیس برود. سید محمدعلی تا سال ۱۹۱۱ در لوزان بود، پس از آن به شهر دیژون درفرانسه رفت و دیپلم حقوق خود را از دانشگاه آن شهر گرفت.
درگذشت
جمالزاده در زمستان ۱۳۷۶ پس از آن که از آپارتمانش در خیابان «رو دو فلوریسان» ژنو به یک خانه سالمندان منتقل شد درگذشت. بنا بر نوشتهٔ ثبت شده در کنسولگری ایران در سال۱۳۷۰، پس از درگذشت او ۲۶ هزار برگ از نامهها، دستنوشتهها و عکسهای او در خانهاش به سازمان اسناد ملی تحویل داده شدهاست.[۴] جمالزداه روز هفدهم آبان ۱۳۷۶ در شهر ژنو- کنار دریاچه لمان-در سن یکصدو دو سالگی درگذشت. [ برگزیده آثار سید محمد علی جمالزاده، به کوشش علی دهباشی، تهران: انتشارات شهاب و سخن، چاپ اول ۱۳۷۸، ص ۷۹۱ ]
مقبره وی در بلوک ۲۲ قبرستان پتی ساکونه در شهر ژنو قرار دارد.
آدرس دقیق این قبرستان جهت بازدید علاقهمندان بدین شرح است:
Chemin Moïse-Duboule 12 1209 , Geneva, Switzerland
فعالیتها
همزمان با جنگ جهانی کمیتهای به نام کمیته میلیون به رهبری سید حسن تقی زاده برای مبارزه با روسیه و انگلیس در برلن تشکیل شد. این کمیته سید جمال الدین را به همکاری دعوت نمود. سید جمال الدین در سال ۱۹۱۵ به برلن رفت و تا سال ۱۹۳۰ در آن جا اقامت داشت. پس از اقامت کوتاهی در برلن برای ماموریت از طرف کمیته میلیون به بغداد و کرمانشاه رفت و مدت شانزده ماه در آنجا اقامت داشت. در بازگشت به برلن مجله کاوه (۲۴ ژانویه ۱۹۱۶ اولین شماره آن به چاپ رسید) وی را به همکاری دعوت کرد و تا تعطیلی مجله(۳۰ مارس ۱۹۲۲) به همکاری خود با تقی زاده ادامه داد.
پس از تعطیلی مجله کاوه، سرپرستی محصلین ایرانی در سفارت ایران را به عهده گرفت. او به مدت هشت سال این مسئولیت را به عهده داشت، تا اینکه در سال ۱۹۳۱ به دفتر بینالمللی کار وابسته به جامعه ملل پیوست. پس از بازنشستگی در سال ۱۹۵۶ از برلن به ژنو رفت و تا پایان عمر در آنجا اقامت داشت.
جمالزاده بیشتر عمر خود را در خارج از ایران سپری کرد. اما میتوان گفت که که تمام تحقیقاتش در باره ایران و زبان فارسی و گسترده کردن دانش ایرانیان بود. علیرغم اینکه در رشته حقوق تحصیل کرد ولی در باره حقوق مطلبی ننوشت.
سبک نگارش
محمدعلی جمالزاده را همراه با صادق هدایت و بزرگ علوی سه بنیانگذار اصلی ادبیات داستانی معاصر فارسی میدانند. داستان کوتاه «فارسی شکر است» را که در کتاب یکی بود یکی نبود او چاپ شدهاست، عموماً به عنوان نخستین داستان کوتاه فارسی به شیوهٔ غربی میشمارند. این داستان پس از هزار سال از نثرنویسی فارسی نقطه عطفی برای آن به شمار میرفت. به علاوه، مقدمهٔ جمالزاده بر کتاب یکی بود یکی نبود سند ادبی مهم و در واقع بیانیه نثر معاصر فارسی است. در این مقدمه جمالزاده مواکداً بیان میکند که کاربرد ادبیات مدرن نخست بازتاب فرهنگ عامه و سپس انعکاس مسائل و واقعیتهای اجتماعی است.
کتابشناسی
تاریخ و ادبیات
- گنج شایان (چاپ برلین، ۱۳۳۵ ه. ق.)
- تاریخ روابط روس با ایران (چاپ برلین، چاپ تهران ۱۳۷۲)
- پندنامهٔ سعدی یا گلستان نیکبختی (۱۳۱۷)
- قصه قصهها (از روی قصصالمعمای تنکابنی، ۱۳۲۱)
- بانگ نای (داستانهای مثنوی معنوی، ۱۳۳۷)
- فرهنگ لغات عوامانه (۱۳۴۱)
- طریقهٔ نویسندگی و داستانسرایی (۱۳۴۵)
- سرگذشت حاجیبابای اصفهانی (۱۳۴۸)
- اندک آشنایی با حافظ (۱۳۶۶)
داستانها
- یکی بود، یکی نبود ۱۳۰۰
- عمو حسینعلی (جلد اول شاهکار) ۱۳۲۰
- سر و ته یه کرباس ۱۳۲۳ (۱۹۴۴)
- دارالمجانین ۱۳۲۱ (۱۹۴۲)
- زمین، ارباب، دهقان
- صندوقچه اسرار ۱۳۴۲ (۱۹۶۳)
- تلخ و شیرین ۱۳۳۴ (۱۹۵۵)
- شاهکار (دوجلدی) ۱۳۳۷
- فارسی شکر است
- راهآبنامه
- قصههای کوتاه برای بچههای ریشدار ۱۳۵۲ (۱۹۷۳)
- قصهٔ ما به سر رسید ۱۳۵۷ (۱۹۷۸)
- قلتشن دیوان ۱۳۲۵ (۱۹۴۶)
- صحرای محشر
- هزار پیشه ۱۳۲۶ (۱۹۴۷)
- معصومه شیرازی ۱۳۳۳ (۱۹۵۴)
- هفت کشور
- قصههای کوتاه قنبرعلی ۱۳۳۸ (۱۹۵۹)
- کهنه و نو
- یاد و یاد بود
- قیصرو ایلچی کالیگولا اطورروم
- غیر از خدا هیچکس نبود ۱۳۴۰ (۱۹۶۱)
- شورآباد ۱۳۴۱ (۱۹۶۲)
- خاک و آدم
- آسمان و ریسمان ۱۳۴۳ (۱۹۶۴)
- مرکب محو ۱۳۴۴ (۱۹۶۵)
سیاسی واجتماعی
- آزادی وحیثیت انسانی (۱۳۳۸)
- خاک وآدم (۱۳۴۰)
- زمین، ارباب، دهقان (۱۳۴۱)
- خلقیات ما ایرانیان (۱۳۴۵)
- تصویر زن در فرهنگ ایران (۱۳۵۷)
ترجمه
- قهوه خانه سورات یا جنگ هفتاد ودو ملت (برناردن دو سن پیر) (۱۳۴۰ق)
- ویلهلم تل(شیللر) (۱۳۳۴)
- داستان بشر(هندریک وان لون) (۱۳۳۵)
- دون کارلوس(مولیر) ()
- خسیس(مولیر) ()
- داستانهای برگزیده ()
- دشمن ملت(ایبسن) ()
- داستانهای هفت کشور(مجموعه) ()
- بلای ترکمن در ایران قاجاریه(بلوک ویل) ()
- قنبرعلی جوانمرد شیراز(آرتور کنت دوگوپینو) ()
- سیر وسیاحت در ترکستان وایران(هانری موزر) ()
- جنگ ترکمن(آرتورکنت دوگبینو) ()
رحیم ارباب
- توضیحات
- دسته: مشاهیر اصفهان
حاج آقا رحیم ارباب (زاده ۱۲۹۷ هجری قمری برابر ۱۲۵۹ خورشیدی - درگذشته ۱۹ آذر ۱۳۵۵ خورشیدی) یکی از علمای مشهور اصفهان است.
وی که در کسوت روحانیت بود ولی به رسم ایشان عمامه نگذاشت و همیشه با تأسی از استاد خویش فیلسوف بلند مرتبه میرزا جهانگیرخان قشقایی کلاه پوستی بر سر میگذاشت. گفتنی است که او فقط هنگام نماز به رسم اجداد خود عمامهای کوچک به سر میگذاشت. همچنین او معتقد به وجوب تعیینی نماز جمعه بود و خود در اصفهان نماز جمعه برپا میکرد.
زندگینامه
حاج آقا رحیم ارباب در سال ۱۲۵۹ خورشیدی در چرمهین از توابع شهرستان لنجان استان اصفهان به دنیا آمد.
خاندان آقا رحیم ارباب از بزرگان دهاقین و معتمدان چرمهین و بسیار توانگر بودند و بدین سبب به لقب ارباب خوانده میشود.
مرگ
حاج آقا رحیم ارباب ۳ سال آخر عمر خود را به علت کوتاهی یک پرستار پس از عمل جراحی چشمانش، نابینا بود.
وی به تاریخ ۱۸ ذیالحجه ۱۳۹۶ هجری قمری برابر با ۱۹ آذر ۱۳۵۵ خورشیدی و در روز عید غدیر درگذشت. قبر او در گورستان تخت فولاد اصفهان حوالی تکیه ملک در گلستان شهدا میباشد.
۳۲°۳۷′۳۴.۲۹″ شمالی ۵۱°۴۱′۱۶.۰۶″ شرقی منبع: وب سایت فرزندان زهرا سلام الله علیها
همفکران و شاگردان
هم فکران
همفکران معروف حاج آقا رحیم ارباب به شرح زیر است:
- سید حسین طباطبایی بروجردی
- محمد حسین اشنی
- علامه سید محمد جواد غروی
شاگردان[ویرایش]
اسامی شاگردان مشهور حاج آقا رحیم ارباب به شرح زیر است:
- محمد تقی هرندی (صهر جمال الدین گلپایگانی)
- عبدالجواد فلاطوری
- سید حسین موسوی قهدریجانی
- سید محمد علی موحد ابطحی
- علامه جلالالدین همایی
- سید محمد حسینی بهشتی
- محمد مفتح
- شیخ نورالدین اشنی
- ملا رمضان املایی
- حسینعلی راشد (سخنران معروف)
- میرزا رحیم سامت
- شیخ مرتضی شمس اردکانی
- سید محمد مبارکهای
- سید مصطفی بهشتینژاد
- سید محمد حسینی قهدریجانی
- سید حسین مدرس هاشمی
- حاج حسین شفیعی
- مهدی امام (امام جمعه شهرضا)
- آخوند نوری (اهل رهنان)
- میرزا امام دهکردی
- مصطفی امام دهکردی
- محمدعلی معلم حبیبآبادی
- مقتدایی
- سید محمدرضا خراسانی
- میرزا علیآقا هستهای
- رضا بهشتینژاد
- ملا هاشم جنتی (پدر احمد جنتی)
- کلباسی
- آیتالله ناصری اصفهانی
- دکتر محمد باقر کتابی
فاضل اصفهانی
- توضیحات
- دسته: مشاهیر اصفهان
بهاءالدین محمد بن تاجالدین حسن بن محمد اصفهانی مشهور به فاضل هندی یا فاضل اصفهانی از مفاخر فقهی قرن ۱۱ و ۱۲ در اصفهان بودهاست.
زندگینامه
بهاءالدین محمد فاضل هندی (زاده: ۱۰۶۲ (قمری) برابر ۱۰۳۱ خورشیدی - مرگ: ۲۵ رمضان ۱۱۳۷ (قمری) برابر ۱۷ خرداد ۱۱۰۴ خورشیدی) از نوادر و مفاخر قرن ۱۱ و ۱۲ اصفهان بودهاست. وی بر اثر نبوغ و استعداد خارقالعاده پیش از ۱۳ سالگی از تحصیل معقول و منقول فراغت یافت و قبل از ۱۲ سالگی دست به تألیف زد. عدد تألیفات او را تا ۸۰ کتاب نوشتهاند.
در مورد اشتهار او به فاضل هندی، محدث نیشابوری در کتاب «رجال» خود چنین مینویسد: «به خط فاضل دیدهام پدرم تاجالدین حسن اصفهانی است، و خودم به فاضل هندی مشهورم، حال آنکه از چنین شهرتی ناراحتم زیرا پس از آنکه به حکم اجبار به سرزمین هند رهسپار شدم، و آن روزگار آغاز تکلیف من بود، طولی نکشید که از هند بیرون آمدیم.»[۱]
مهمترین اثر وی کتاب «کشفاللثام در قواعدالاحکام» در فقه استدلالی است در شرح قواعد علامه حلی، که بزرگان فراوانی از جمله صاحب جواهر و سیدعلی صاحب ریاض در تألیفات خود از آن استفادهبرده، و به آن استناد کردهاند. قبل از فاضل هندی، استادش محقق کرکی شرح قواعد را تا باب نکاح نوشته بود و فاضل هندی راه استادش را در نوشتن شرح بقیه کتاب ادامه داد. نویسنده پس از اتمام شرح کتاب دوباره به اول برگشته و بخشهای حج، طهارت، و نماز را دوباره شرح میدهد.[۲] اهمیت این کتاب بدان حد است که گفته شده وقتی این کتاب نزد آیتالله محمدحسن نجفی نبود چیزی از جواهر را نمینوشت.[۳]
این سخن از آیتالله محمدحسن نجفی است که :اگر فاضل هندی در ایران نبود گمان نمیکردم علم فقه به ایران رفته باشد.[۴]
همچنین وی مناظراتی با دانشمندان اهل تسنن در هند راجع به امامت علی بن ابیطالب داشته است.[۵] از دیگر آثار او میتوان از «مناحجالسویه فی شرح روضةالهیه» که شرح لمعه دمشقیه به شعر است، شرح قصیده حمیری، ملخص تلخیص و شرح آن، و تلخیص کتاب شفای ابن سینا نامبرد.
او در ۲۵ رمضان ۱۱۳۷ (قمری) برابر ۱۷ خرداد ۱۱۰۴ خورشیدی مقارن با فتنه افغان وفات نمودهاست.[۱] وی همراه با سید یوسف خراسانی و سید محمدرضا خراسانی در مقبره مشترکی در تخت پولاد اصفهان مدفون است.